شهادت به روز... |
دعاکنیم شیعه واقعی بمونیم....
علی تنها نماند!!
شیعه یعنی به (سر دار )ملامت بودن شیعه یعنی سردار.سلامت بودن اینکه ازشیعه به جز نام ندانیم بداست ونمک گیرچنین لقمه بمانیم بداست... هرکه درعین بلاشیعه بماندمرداست... هرکه یک موی بلغزد!به علی نامرداست!!! مردم این خواب حرام است هلابرخیزید!!! جاده پیداست به جان شهدابرخیزد... ننگمان باداگرعهدبه یک سوفکنیم وبگویندکه ما امت پیمان شکنیم... آی هشداردمی قافله راگم نکنیم تاکه امکان وضوهست تیمم نکنیم مابه خون خواهی اولادعلی آمده ایم 14قرن گذشته ولی آمده ایم... حرف این است ولاقوه الا بالله...!!! هرکه مرد است قدم رنجه کند بسم الله....!!!
به نظرتون ماشیعه ی واقعی هستیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دعاکنیم شیعه واقعی بمونیم.... [ یادداشت ثابت - دوشنبه 93/3/6 ] [ 12:14 عصر ] [ شهادت ب روز ]
مهدی بیا که عید اعظم پیمبر است / این بعثت محمد و تبریک حیدر است در اهتزار پرچم قرآن هل اتی / تا موسم ظهور بدستان رهبر است . . . عید مبعث مبارک
[ یادداشت ثابت - دوشنبه 93/3/6 ] [ 12:0 عصر ] [ شهادت ب روز ]
وقتی اونجا رفتم سردار بهم گفت که به این می گن سه راه مرگ یا سه راه شهادت…
گفتم:سه راه شهادت یا سه راه مرگ..؟ گفت:مرگ برای دشمنت،شهادت برای بچه های زهرا…
..............................................................
مامنتظرشهادتیم!!!
.....................................................
.....!!! به رسول الله(ص) گفتند:خدا راقبول داریم اماتو را نه!!! به امیرالمومنین(ع)گفتند:پیامبر(ص) راقبول داریم اماتورا نه!!! به امام خمینی(ره)گفتند:امام زمان(عج) راقبول داریم اماتورا نه!!! به آقا سیدعلی می گویند:امام خمینی(ره) راقبول داریم اماتورا نه!!! بی بصیرت ها!!همیشه یک قدم عقبند.....! [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 93/3/1 ] [ 8:4 عصر ] [ شهادت ب روز ]
امر به معروف ونهی از منکرنه مرگی را نزدیک ونه روزی کسی را کاهش میدهد... قلب حرم خداستغیرخداراه ندره....
شاگرد: استاد، چکار کنم که خواب امام زمان(عج) رو ببینم؟ استاد: شب یک غذای شور بخور،آب نخور و بخواب. شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت. شاگرد: استاد دیشب دائم خواب آب میدیدم! خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم،کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم! در ساحل رودخانه ای مشغول...! استاد فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی؛ تشنه امام زمان(عج) بشو تا خواب امام زمان(عج) ببینی...! ........................................................................................ لیمو شیرین!! آهای آقاپسری:که بایه دختردوست میشی وفکرمیکنی خیلی خیلی دوسش داری بدون اون دختربرات مثل لیموشیرینه تاوقتی باش دوستی برات شیرینه اماامان ازوقتی که بخوای باهاش ازدواج کنی.. دیدی دودل میشی؟؟؟ وقتی یک کمی بهش فکرمیکنی می بینی....چ قدربرات تلخ شده.... ....................................................................
آهای دخترخانومی:که بایه پسردوس میشی وفکرمیکنی شاهزاده رویاهات بااسب 7رنگ اومده توام بدون که اون برات مثل همون لیموشیرین بالاییه!!تاوقتی باهاش دوستی برات ازعسلم شیرین تره !!! اماوقتی به ازدواج باهاش فکرمیکنی می بینی اااادیگه برات تلخه تلخ شده...(حتی اگه اون موقع ام ب تلخیش فکرنکنی بعدامیفهمی خیلی وقته برات تلخ شده...)
-خودتون روبا نه!گفتن به این مطلب الکی گول نزنید همین الآن بهش فک کنی می بینی که حاضرنیستی باطرفت به این راحتیا زندگی کنی.... -چون بهش شکاک میشی!!! -باخودت 1000تافکرمیکنی که....اینکه بامن دوست شده چراقبلا بابقیه دوس نشده باشه... وخلاصه.... اگه شمابرادروخواهری که این مطلبومیخونی به این فک کنی که چ قدراین مطلب صداقت داره.... وهممون به این فکرکنیم!که نکنه باانجام این اتفاقاوکارابعداواسه خودمون و زندگیمون یه عذاب درست کنیم..بیایم بادرست کردن فکرای پاک ودلهای پاک زندگیمونوشیرین کنیم... تاآقامونم ازمون راضی باشه . . .
(نوشته شده توسط:شهادت ب روز)
[ یادداشت ثابت - شنبه 93/2/28 ] [ 2:6 عصر ] [ شهادت ب روز ]
شرمنده شهدا!
هنوز هم حضرت مهدی(ارواحنافداه) در غربت و
ما در غفلتیم!!! .................................................
چقدربی چشم رو شده اند
کسانی دراین هواراحت
نفس میکشند!!!
مرد:خیلی ساده ست!!! رفتن که رفتن به من و تو چه ربطی داره که سالیانی پیش یه سری بسیجی بلند شدن و رفتن تا آب و خاک و... چه میدونم .....عقیده ی قدیمیشون رو حفظ کنن . هان؟ به من و تو چه ربطی داره؟ پسر خشکش زده بود !!!!!!!!!!!!! پیش خودش میگفت واقعا مردم ما چشون شده که به این راحتی فراموش کردن که یه عده بسیجی دلاور رفتن تا اسلام بمونه، تا حتی یک وجب از مملکت من وشما به دست دشمن نیفته، تا من وشما راحت نفس بکشیم بی واهمه ازاین که گاز شیمیایی داخل ریه هامون بشه ....فراموش کردن چندین نفر نفس کشیدنشون رو فدا کردن تا ما راحت نفس بکشیم ... پسرگفت :آقا شرمنده وقتتون رو گرفتم .فقط یه خواهشی داشتم ... با عصبانیت گفت: زود بگو..... کار و زندگی دارم! گفت : نفس بکش. گفت : چی؟؟؟؟؟؟؟؟ گفت: نفس بکش ببین چه قدر آروم میشی!!! مرد نفسی کشیدو گفت :خب که چی؟ گفت : نفس های من و تو و همه ی مردم مدیون نفس های گاز خردلی همون بسیجی هاست... مرد بهت زده به صورت پسر نگاه میکرد!!!!!!!!!!!! *شادی روح طیبه ی همه ی شهدا صلوات*
[ یادداشت ثابت - شنبه 93/2/28 ] [ 1:41 عصر ] [ شهادت ب روز ]
توخیابون داشتم راه میرفتم منوباچادردید گفت:تواین گرمااین چیه؟؟آبپزنمیشی؟ وبعدانگاریکی توی گوشم گفت:بگوبه آنان آتش جهنم سوزان تراست تنهاجایی که حجاب داشت هنگام نماز بود،،،، گویاتنها کسی که به او محرم نبود خداوند بود،،، !!!!!!!!خواهرم گه گاهی ب زیرپات نگاه کن داستان های زیبا
بانوی محجبه ای در یکی از سوپرمارکتهای زنجیرهای در فرانسه خرید میکرد؛ خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندقدار یک خانم بیحجاب و اصالتاً عرب بود. --------------------------------------------------------
تشریف بیارید... انتخابه شما کدومه؟؟؟؟؟؟؟
واقعا نظر شما چیه؟ مگه ندیدین که خیلی از دخترای بد حجاب امروزی به دخترای با حجاب و چادری توهین میکنن و اونارواسکل میدونن؟ پس این دختر های بد حجاب که تمدن رو توی بدحجابی و لخت بودن میدونن ، اینو تائید میکنن که حیوانات هم مثل خودشون متمدن هستن مگه نه؟ چون حیوانات هم بی حجابند هست .................................... تو یه گوشه دنیا به اسم آزادی نمیزارن دخترا حجاب داشته باشن تو ایران به اسم آزادی میخوان حجاب بردارن. آخرش نفهمیدیم معنی آزادی یعنی چی؟hannnnnnnnnn [ یادداشت ثابت - شنبه 93/2/28 ] [ 1:0 عصر ] [ شهادت ب روز ]
دخترا سیب گلابن
تقدیم به تمام بانوانی که قدر گوهر وجودی خودشون رو میدونن و خودشون رو ارزون به نگاه هرز دیگران نمی فروشند...
و تو ای خواهرم ساده نگذر از کنار پوتین های بی پا که پاهایشان بدن ها را بردند تا تو آسوده قدم برداری
پ,ن: دارم حس میکنم تو جامعه امر به معروف خیلی کم شده. دارم حس میکنم تو خانواده ها توجه به نوع پوشش بچه ها خیلی کم شده. دارم حس میکنم تو بوتیک ها و لباس فروشی ها، یک لباس مناسب برا دختر خانم ها و آقا پسرای ایرانی نیست. خدایا برسان گم کرده ای که سال ها فانوس به دست به دنبالش می گردیم... اوضاع داره خراب میشه ؟؟؟یادرست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
متأسفانه نعیما طاهری نتیجه امام و فرزند نعیمه اشراقی نوه امام برای دریافت جایزه با لباس زشت و زننده ای شرکت می کند که با اصول اسلامی منافاد بسیاری دارد و نکته جالب اینکه نعیمه اشراقی در صفحه فیس بوک خود عکس فرزندش را سانسور می کند و قسمت های زننده اندام فرزندش را می پوشاند و بعداز لو رفتن عکس اصلی به ناچار عکس دستکاری شده را حذف می کند. اما چند جمله درد و دل با این بانوی ایرانی و نوه امام نعیمه اشراقی. خانم اشراقی امام را که یادت هست؟ پیرمرد فارق از پست و مقام های دنیوی که همش به فکر این بود که نکند برای مردم فلان شهر پنج بار دستش را به نشانه سلام تکان بدهد و برای مردم فلان شهر شش بار. او می توانست درخواست خانه ای مجلل در بهترین نقطه تهران داشته باشد که در آنی برایش مهیا کنند اما این ها چیزی نبود که سال ها تحقیقات و مطالعاتش از اسلام اندوخته و یاد گرفته باشد. مردم هم جذب رفتار و کردارش شده بودند، مردی که حرف و عملش یکی بود. غیرتی که پیرمرد از اسلام آموخته بود خرج اسلام می کرد و اگر کسی حرفی خلاف اسلام می زد رگ غیرتش متورم می شد. حتم دارم اگر پیرمرد امروز در بین ما بود همان رگ غیرتش اجازه نمیداد تا نوه اش در فیس بوک با تصاویر بریانتین زده آلبوم تصاویر خانوادگی اش را برای دیگران ورق بزند. حتماً امام به نتیجه اش افتخار می کرد، دختری که اغلب جلسات هفتگی تفسیر قرآن را ترک نمیکند اما رگ غیرتش باز هم متورم می شد وقتی که همان دختر شرافت و نجابت زن ایرانی را زیر پا می گذارد و بخاطر یک جایزه دنایی، آخرت خود را با چنین پوششی که حاصل تزریق فرهنگ غربیست می فروشد. راستی نعیما خانم آیا در قرآنی که جلسات هفتگی تفسیر آن را از دست نمی دهید حجاب اینگونه تفسیر شده است؟ عجب روزگار غریبیست، این روزها ما افسران جنگ نرم بدون این که پیر خمین را دیده باشیم و از وجود این مرد آسمانی بهره ای برده باشیم وظیفه ترویج فرهنگ اسلامی که امام یادمان داد را بر دوش گرفته ایم اما امروز نوه ایشان هنوز نتوانسته پی به اندیشه های امام ببرد و برخلاف عقاید امام قدم بر می دارد.
خانم مرضیه حدیدچی (خواهر دباغ) نقل میکند: «در مورد حجاب هم وقتی از فرانسه آمدم، هنوز با مانتو و شلوار و مقنعه بودم. یک بار در مهران، پایم صدمه دید و من با عصا و با همان مانتو و شلوار خدمت امام رفتم تا گزارش بدهم. امام فرمودند: اگر چادر ندارید، بگویم احمد برایتان بخرد. عرض کردم: نه، حاج آقا! چون به کوه میرفتم و اسلحه روی دوشم بود و فشنگ به کمرم و قمقمه به پهلویم و گاهی هم باید سهپایه تیربار را روی دوش میگرفتم، چادر سرکردن برایم دشوار بود. فرمودند: چادر برای زن بهتر است. من از آن روز چادر سر کردم». /////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////// اینجارو!!!!!!!!!!!! فرانسه: جمعه 28 تیر 1392 در تظاهرات جمعه شب طرفداران حجاب در برابر یکی از کلانتریهای شهرتراپ Trappes درحومه پاریس یک پسر جوان بر اثر اصابت گلوله پلاستیکی زخمی و در بیمارستان بستری شد. یکی از مسئولان مسلمانان فرانسه که نامش فاش نشده است گفت این تظاهرات در پی بازداشت روز پنجشنبه مردی برگزار شد که با بازرسی همسر برقع پوش خود از سوی پلیس مخالفت کرده بود. یک منبع پلیس هم این روایت را تایید کرد و گفت این مرد به علت درگیری با پلیس بازداشت شده و قرار است محاکمه شود. به گفته شاهدان در این تظاهرات 200 تا 400 نفر شرکت داشتند . ده خودروی ضد شورش پلیس از ساختمان کلانتری حفاظت میکردند و یک بالگرد هم بر فراز این شهر پرواز میکرد . تعداد زیادی پلیس در شهر مستقر شده بودند و یک ایستگاه اتوبوس غارت شد.
ایران : روز شنبه 22 تیر 1392 گزارش خانمی که به یک خانم بد حجاب تذکر داده بود خانم لطفا حجابتونو رعایت کنید : هنوز به آخر جمله نرسیده بودم که زن برگشت و در کمال ناباوری گلویم را گرفت و چند بار به صورتم چنگ زد. و همینطور که به سر و صورتم میزد و گلویم را فشار میداد شروع به فحاشی کرد که تو به چه حقی به من گفتی حجابتو...آدمت میکنم،در حین گفتن این صحبت باز به سمتم پرید و اینبار از پشت سر چادر و روسری من رو گرفت و کشید و سعی داشت چادرو از سرم برداره... همینطور که چادرم دستش بود و میکشید، فریاد میزد: تویی که باید حجابتو برداری... خودم چادر از سرت بر میدارم...خودم روسریتو برمیدارم.. شماها باید ازاینجا برید....شماها همه چیزو خراب کردید...شما چند نفر بیشتر نیستید..."ما" نمیذاریم "شماها" اینجا زندگی کنید.خودم چادر از سرت میکشم... همه توانمو گذاشتم که چادر از سرم برداشته نشه و بحمدلله موفق به کشف حجاب کامل نشد وبا فریادهایم بالاخره آقایی اومد و منو از دستش نجات داد. در این فاصله حدود بیست سی نفری هم جمع شده بودن و تماشا میکردند یا چیزی میگفتن اما خبری از نیروی انتظامی که محل استقرارش دقیقا آن سمت خیابان بود نشد که نشد . پ,ن از زبان همان خانم با شرف ایرانی: بعد از برگشتن به خانه، همراه اعضای خانواده دوباره برگشتم و به همان کلانتری مراجعه کردم که گویا با شرایط موجود، کمکی از آنها نیز ساخته نبود و باید کم کم باور کنیم که جای منکر و معروف عوض شده و حکمی به نام امر به معروف و نهی از منکر را باید فراموش شده بدانیم. باید کم کم باور کنیم که اگر بخواهی محجبه باشی و حکم خدا را رعایت کنی، باید قید امنیت و حداقل حقوق شهروندی ات را بزنی، نه قانون و نه مجری از تو حمایت نخواهد کرد... در همین تهران خودمان، پایتخت ایران اسلامی، شهر اخلاق ..."
نمیدانم چه می خواهم بگویم غمی در استخوانم می گدازد گوهر وجودت را به لایک های بی ارزش نفــــــــروش
[ یادداشت ثابت - شنبه 93/2/28 ] [ 12:42 عصر ] [ شهادت ب روز ]
راسی هرکی به وب من سرمیزنه لطف کنه یه صلوات برای داداش علی بفرسته!!!
...سلام میلادباسعادت امام علی (ع)روبه همتون تبریک میگم ....
یاعلی....
داداش علی
خوش به حالت که رفتی!!چه جای خوبیم رفتی
بال هایت به سمت پروازاست**چشمهایت دوچشم بازاست
تا شهادت کمی تحمل کن **دراین باغ تا ابدباز است
خون *عباس* بوده دررگ تو **غیرتت عشق راسبب سازاست
که دم شاعران چنین گرم است**که دل لاله هاچنین داغ است
دور *نورحسین* میگردد!! **جسم پروانه ای که جانبازاست
هرده انگشت شهربی توبنان **هرلبی باتو گرم آوازاست
در غم جانگداز میخواند **مادری که الهه نازاست
پسرش رابه آسمان ببرید **پسرش داداش علی سرافرازاست
.
.
.
راسی صلوات برای داداش علی یادتون نره.
[ یادداشت ثابت - دوشنبه 93/2/23 ] [ 10:44 صبح ] [ شهادت ب روز ]
حجاب تحمیلی نیست!
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |