شهادت به روز... |
غزل امام خامنه ای در خصوص امام زمان عج
خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود خدا کند که نیفتد کسی ز چشم نگار جواب ناله ی ما را نمی دهد "دلبر" شنیده ام که از این حرف، یار خسته شده مریض عشقم و من را طبیب لازم نیست ز روزگار غریبم گشته است معلوم ************************************************* غزلی از امام خامنه ای (مدظله) در پاسخ به غزل امام خمینی (ره)
امام: من به خال لبت اى دوست گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم آقا: تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی امام: فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم همچو منصور خریدار سرِ دار شدم آقا: تو که فارغ شده بودی ز همه کون و مکان دار منصور بریدی همه تن دار شدی امام: غم دلدار فکنده است به جانم، شررى که به جان آمدم و شهره ی بازار شدم آقا: عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر ای که در قول و عمل شهره ی بازار شدی امام: درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم آقا: مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی امام: جامه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم خرقه پیر خراباتى و هشیار شدم آقا: خرقه پیر خراباتی ما سیره توست امت از گفته در بار تو هشیار شدی امام: واعظ شهر که از پند خود آزارم داد از دم رند مىآلوده مددکار شدم آقا: واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی امام: بگذارید که از بتکده یادى بکنم من که با دستِ بت میکده، بیدار شدم آقا: یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی [ یادداشت ثابت - شنبه 94/3/24 ] [ 8:23 عصر ] [ شهادت ب روز ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |