شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام دوستان

*ليلا*

+ روز اول عيد .... منم همراه ابرهاي بهاري بودم ... گاهي طوفاني گاهي گريان گاه ساکت و‌مغرور
مهرباني #
@};-
مهرباني #
انشالله سرور هم چند گاهي سري زند
همه 5 نظر
*ليلا*
{a h=n45}مهرباني #{/a} @};-
*ليلا*
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} سپاس گزارم استاد B-)
+ زندگي درسهاي زيادي به من داد1:اول اينکه عاشق به معناي اخص جمله ممکن نخواهد بود مگر اينکه معشوق پيشتر دريچه قلب خويش را به هواخواهي پيشتر بگشايد و عاشق را در وجود خود جاري باقي کند.2:تنهايي زاده يک ذهن بيمار و غرق شده در جهل است و چاره اش جزلبيک گفتن به نداي ادعوني قد استجب لکم جاري شده از لسان ولي الله حي و قائم تو باشد. و به جاي سرگرداني در جهل به او و خدايش و خداي تو پناه ببر.درسي بود پرهزينه
mariii
03/12/28
+ به چشم کرده‌ام ابروي ماه سيمايي خيال سبزخطي نقش بسته‌ام جايي اميد هست که منشور عشقبازي من از آن کمانچه ابرو رسد به طغرايي
mariii
03/12/28
+ بيا و کشتي ما در شط شراب انداز خروش و ولوله در جان شيخ و شاب انداز مرا به کشتي باده درافکن اي ساقي که گفته‌اند نکويي کن و در آب انداز ز کوي ميکده برگشته‌ام ز راه خطا مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز

mariii
03/12/28
+ 2560گفتا برون شدي به تماشاي ماه نو از ماه ابروان منت شرم باد رو عمريست تا دلت ز اسيران زلف ماست غافل ز حفظ جانب ياران خود مشو
mariii
03/12/28
mariii
سلام و احترام .جناب کيوان گيتي نژاد کجا هستند .کسي ازشون خبر داره؟
زن دردين اسلام نقش زيرين واساسي دارد،آغازوگسترش اسلام با حمايت هاي مالي و معنوي يک زن بوده و امتدادش هم بايک زن،که هردو مسجودملايک اند،

*پوريا*

+ اين فيد را ميزنم. در تاريخ 1400/1/26 بعد از اولين افطاري که در ماه رمضان خوردم.توي جايي که براي اولين بار دست به قلم که نه به کيبرد بردم. توي جايي که لذت بخش ترين ماه رمضون هاي مجازي زندگيم رو با واقعي ترين آدم هاي مجازي زندگيم صحبت مي کردم. هم توي عمومي و هم براي من نوجوون اون روزا يکم توي خصوصي. تو مُردي پارسي بلاگ و هيچ اميدي به احيايِ تو با آدماي قديمي نيست! ولي هنوزم خيلي دلم برات تنگ ميشه.
سلام،ماه رمضون بر شما مبارک،انشاالله ازين ماه بيشترين بهره رو ببريم،در ضمن پارسي نمرده.ما بچه هاي پارسي کم لطف شديم:)@};-

*پوريا*

+ جاي تمام کاربر هايي که نيستند خالي ! دلم براشون خيلي تنگ شده حتي بعضيا که باهام مشکل داشتن يا ميگفتن ازم بدشون مياد ديشب داشتم پيام خصوصي هام رو ميخوندم خيلي از خاطرات برام زنده شده خاطرات چندين سال زندگي در دنياي مجازي با بعضي از کاربر ها هيچ ارتباطي جز اين پيام رسان نداشتيم حيف شد. کاش نميرفتن.
*ري را
کاش
همه 6 نظر
*پوريا*
{a h=bandevmaaboud}من.تو.خدا{/a} سلام ، انشاءالله نايب الزياره شما خواهم بود.
+ براي روزهاي خوب تو دعا مي کنم روزهاي خوب تو ربط عجيبي به حال خوب من دارد
براي همه هموطنا خوبي آرزو مي کنم
+ [تلگرام] دکتر الهي قمشه اي: . دعوا کن ، ولي با کاغذت ، اگر از کسي ناراحتي يک کاغذ بردار و يک مداد هر چه خواستي به او بگويي روي کاغذ بنويس خواستي هم داد بکشي ، تنها سايز کلماتت را بزرگ کن نه صدايت را . آرام که شدي برگرد و کاغذت را نگاه کن. آنوقت خودت قضاوت کن . حالا ميتواني تمام خشم نوشته هايت را با پاک کن عزيزت پاک کني . دلي را هم نشکانده اي و وجدانت را هم نيازرده اي ... خرجش همان مداد و پاک کن بود، نه بغض و پشيماني . گاهي ميتوان از کوره خشم پخته تر بيرون آمد....
+ 786 *سلام بر عزيزان پارسي تو اين دنياي مجازي اگه يه جا باشه که توش روح احساس وجود داره، اونجا پارسي بلاگ پارسي با احساس و عشق تک تک عزيزان تبديل به يه درخت تنومند شده. قبل از تلگرام و واتساپ در اوج بود شايد الان بخاطر کم لطفي بعضي از دوستان نفسش بشماره افتاده. اما اين درخت ريشه در دل و احساس عزيزان پارسي داره* #دوستان_پارسي_لطفا_برگرديد.@};-
*786،دلم براي خاطرات با شما تنگ شده،براي اشک و لبخند هاي شما دلتنگ شده.نفس درخت پارسي بشماره افتاده.احساس من با عشق شما همسنگ شده*با صداي زيبا و دوست داشتني يکي از عزيزان ديار پارسي@};-
اگه مديران اينجا زحمتي مي کشيدند وامکانات پارسي راارتقا ميدادند واعضا حمايت وموردتوجه قرارمي گرفتند،واگريک صداي وتفکرحاکم درمديران پارسي به اعضا تحميل نمي شدوشايدم آزادي عمل بيشتري مي دادند،و....الان پارسي هم رونق داشت.#امين_يگانه
بعدی همه 27 نظر قبلی
my writings
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} سلام لطف داريد.
my writings
@};-
+ يک ملودي آرام همگام با صدايت نوشته ام ...: *تو مي روي و جاي پاهايت از اشکهاي من خيس مي شود ....* . نگارستان خيال .
تو رفته اي به راه خويش...من مانده ام به ياد تو ...دست محبت ميكشم بر سرتمام راه ها...شايد كه باشد رد پاي تو
چند وقت پيش اينو نوشتم به اين فيدت ميخورد برات نوشتم
بعدی همه 11 نظر قبلی
سپاس بانو
+ *همه اتفاق‌ها دير يا زود افتادني‌اند!* *مانند دانه‌هاي تسبيح...* يکي بعد از ديگري: *تولد، کودکي، نوجواني، جواني، عشق... و مرگ!* آه که چه نظم تکراري و کسالت آوري! کاش مي‌شد زمان را مثل نخ تسبيح، از بين همه اين اتفاقات بيرون بکشيم آنگاه در اوج جواني، در يک روز بلند تابستاني، عاشق مي‌شديم... آروزهاي بلند پروازانه نوجواني را ارزاني عاشقي‌هامان مي‌کرديم ...* عکس و متن : نگارستان خيال*
و قهقهه‌هاي کودکانه‌مان، زلالي عشق‌مان را فرياد مي‌کرد... *و آنگاه، مرگ؛ اين پايان ناگزير همه‌ي اتفاق‌ها، در يک شب سرد **زمستاني، به سراغ‌مان مي‌آمد و ... تمام! ....* *اين، دوست داشتني ترين بي‌نظمي دنياست!*
خيلي زيباست بانو@};-
بعدی همه 18 نظر قبلی
ممنونم از لطفتون
+ پرسيد: اندوهِ دوري را چه تسکين است ؟ گفت؛ خيال… #محتشم_کاشاني
هايدي
03/11/23
هما بانو
ياد اولين بيت از کتاب خواجه افتادم ...شروع عشق شيرين است، بعدش دردسر دارد
وقتي که شب مي رسد خيال تو تازه شروع به درزدن مي کند وخاطراتت شروع به چکه کردن
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} چو عاشق مي شدم گفتم که بردم گوهرمقصود،ندانستم که اين دريا چه موج خون فشان دارد
ممنون از حضور سبز بزرگواران
به شب
رتبه 0
0 برگزیده
250 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top